الیناالینا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

دختر نازمون الینا

نگرانی های مامان

سلام عزیز دلم  امروز صبح رفتم ازمایشگاه تا ببینم واقعا نی نی دارم یانه دیدم جواب مثبت بود سریع به بابایی زنگ زدم البته دوست داشتم اون لحظه پیشش باشم والی ما خونه اقاجون بودیم. بابا تا فهمید شوکه شد اصلا انتظار این حرفو نداشت اخه همش میگفت فعلا زوده اخی عیم نمیدونی چه حسی داشت . عصر میخواستم برم سونو که بابایی تماس گرفت خیلی خوشحال بود همش میگفت ببخشید چرا ناشکری کردم خدا راشکر . خلاصه منم خیلی خوشحال شدم رفتم سونو البته دوردونه شما هم باهام بودی صدای قلب نی نی رو شنیدی کلی ذوق کردی خوشحالی تو یه دنیا واسم ارزش داشت . ولی مامانی دکتر بهم گفت یه لخته دور جنینه خیلی باید مواظب باشی منم یه کم ناراحت شدم سوزن ضد سقط واسم تجویز...
18 تير 1394

ماهگرد 4 سال و 5 ماهگیت مبارک عزیزترینم

  الینای من از من نپرس که چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست خواستنت تمام شدنی نیست خواستنی تر میشوی هر لحظه تو نکرار نمیشوی این منم که دلبسته تر میشوم عروسکم 4 سال و 5 ماهگیت مبارک       د ...
18 تير 1394

حال بد من

الینای مامان ... چند روزه مامانی حالش خوب نیست همش حالت تهوع دارم البته فکر میکردم بخاطر روزه هست که میگیرم همش با خودم میگفتم بیخیال. تا اینکه خاله زهرا گفت فک کنم حامله باشی نمیدونی چه حسی بهم دست داد همون شب رفت  واسم  بی بی چک گرفت تست کردم متوجه شدم واقعا باردارم .وای الینای مامان نمیدونی چه حس قشنگی داشتم البته عشقم شما از قبل بهم گفته بودی مامان نی نی داری ...
16 تير 1394

فرشته مهربونم 4 سال و 4 ماهگیت مبارک

                  ماهگردت مبارگ عشقه مامان                ماهگردت مباااارک عسل مامااااان....52 ماهه که ما فرشته ای تو خونموووون داریم که به دنیا نمیدمش و برای                        داشتنش خدارو هزاران هزار بار شاکرم دختر داشتن نعمتیه که با هیچ چیزی برابری نمیکنه و ممنوووووووووووووووووووونم از خدا که من و لایق داشتن همچین نعمتی دونست و یک دختر ناااااااااااااااااز و...
18 خرداد 1394

کلاس تابستانی

عزیز دلم الان که دارم این مطلب و مینویسم شما کلاس نقاشی هستی اینم با کلی وعده وعید . فرستادمت نمیدونم چرا همش میگی باید یکی پیشم باشه . یه روز میری تا میای هم همش میگی دیگه کلاس نمیرم .البته کلاس کاراته یه کو چولو با شوق میریا ولی نقاشی که مامان چقدر دوست داره یاد بگیری نه  مدتی هستش که همش دلشوره دارم که خدایا یعنی من میتونم الینا رو بفرستم کم کم توی محیط آموزشی اونم از نوع قانون مند که تایم رفت و امدش مشخصه و اگه نره غیبت میخوره؟ خیلی سر در گم شدم واقعا . فقط امیدوارم خدا تو این مرحله از  زندگی هم هر دومون رو کمک کنه . فسقلی مامان خدا راشکر به نقاشی علاقه مند شدی جوری که همش میگی مامان کی باید برم صبر نداریا ج...
17 خرداد 1394

بدون شرح

تو باشی  من  قدم به قدم فدایت می شوم  تو باشی  از لحظه های دلتنگی جلو می زنم  به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم  به بن بست ها  به خیابان هایی همه با یک نام ...  دوست دارم تو باشی و من   نشانی ها را گم کنم  راه خانه را هم ندانم  تا همه بفهمند  برای من کم حواس  خانه آن جاست که تو باشی و من  قدم به قدم فدایت شوم ...! ...
10 خرداد 1394