الیناالینا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

دختر نازمون الینا

آغاز سال 1394

عشقم امسال سال تحویل خانواده پدری همگی خونه ما دعوت بودن شما هم حسابی خوشگذرونی کردی با بچه ها .این پنجمین سالیه که کنارمونی عشقم .امسال  دو تا سفره انداختم یکی واسه شما جدا انداختم تو اتاقت با  تم بره ناقلا و دیگری تو سالن. اینم عیدی بابایی  و مامانی به الینا خانوم ...
1 فروردين 1394

تولد بابایی

    مهدی من .همدم همیشگیم .عشق پاکم.همسرگلم .تولدت مبااااااااااااااااااااااااارک . آرزو میکنم همیشه دلت شاد و لبت خندون و تنت سالم باشه و به همه آرزوهای که داری برسییییییی تو بهترین همسر و بهترین پدر برای تنها گل زندگیمون هستییییی و هم من هم دختر نازمون به داشتنت میبالیم مهدی عزیزم دوستت دارم گلم تولد بابا مهدی همزمان با شب عید  بود و من هم با یه تیر دو نشون زدم .خانواده پدری رو دعوت کردم به بهونه دورهمی شب عید ولی در کل به بهانه تولد بابایی بود. بابا مهدی حسابی غافلگیر شد اصلا یادش نبود که تولدشه شما هم خیلی کمک مامانی کردی ماشالله تا بابا از سر کار اومد همه چی رو لو دادی از کیک تولد گرفته ...
1 فروردين 1394

آخرین پست آخرین روز آخرین هفته آخرین ماه آخرین فصل سال 93

  ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید                  وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید به نام خدا... سلام دوستان گلم ... امیدوارم شاد و سلامت باشید...   صافی آب مرا یاد تو انداخت ...تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن...   چرخ روزیت همیشه چرخان، نفست داغ و تنت گرم ، دعایت با من...   بهار این نمایش تحول و سرسبزی آمد تا بگوید اگر نمیشود همیشه سبز ماند، میشود دوباره سبز شد...   زمستون دیگه کم کم رو به پایانه ، آهای اهالی فصل نو شدن توراهه ... خونه تکونیا هم که تموم شده... ا   ...
29 اسفند 1393

چهارشنبه سوری 93

  عزیز دردونه من امسال چهارشنبه سوری خونه بابا رضا برپا کردیم خیلی خوش گذشت .همه اقوام بابایی هم بودن اینقدر با بچه هاشون ذوق کردی که نگوووووو چون امسال خانوم شدی و همه چیو درک میکنی و عاشق فشفشه و شمع و بالون .ابشار بودی بابا همه رو واست خریده بود .خیلی با حال بود وقتی ابشار روشن میکردیم  یا بالون هوا فرستادیم اینقدر داد میزدی از خوشحالی نفسم. اینم چندتا عکس ازچهارشنبه سوری اینجا هم عمو جواد و بابا مهدی بالون ارزوها رو فرستادن به هوا اینم هنرنمایی بابامهدی که به خاطر عکس ما آبشار روشن کرد ولی مامانی فلش دوربینو روشن نکرده بود. آش چهارشنبه سوری رو...
27 اسفند 1393

آقاجون الینا خانوم

گلم دیروز سه تایی رفتیم لار اسقبال بابا رضا بعد از یکسال بلاخره انتظارا بسر رسید. پرواز قطر تاخیر داشت  ماهم از فرصت استفاده کردیم و رفتیم خرید .خیلی خوش گذشت شما هم طبق معمول کلی خرید کردی .. الینا و بابا رضا     ...
26 اسفند 1393

ماهگرد 4 سال و یک ماهگی

  عشقم ماهگردت مبارک روزها می گذرند، با چشم بر هم زدنی... عزیزدل من؛ به یاد 4 سال و 1  ماه پیش می نویسم... به یاد تک تک دقایق و ثانیه ها و لحظه هایش... که عزیزترین لحظه هایم بودند، بی شک ناب ترینشان... لحظه های مادر بودن! که جز مادر باشی،نمی توانی درکشان کنی! لحظه ی دنیا آمدنت،اولین شیر خوردنت... دست بالا آوردنت،چیز در دست نگه داشتنت! اولین خنده های ارادی ات... نشستنت،دندان درآوردنت،راه رفتنت... لحظه های نفس کشیدنت کنار من،درست دهان به دهان من؛ آنجا که نفسم را باتو هماهنگ می کردم که بازدم تو دم من باشد... لحظه های پر شور دویدنت! ...
18 اسفند 1393