الیناالینا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

دختر نازمون الینا

حال بد من

الینای مامان ... چند روزه مامانی حالش خوب نیست همش حالت تهوع دارم البته فکر میکردم بخاطر روزه هست که میگیرم همش با خودم میگفتم بیخیال. تا اینکه خاله زهرا گفت فک کنم حامله باشی نمیدونی چه حسی بهم دست داد همون شب رفت  واسم  بی بی چک گرفت تست کردم متوجه شدم واقعا باردارم .وای الینای مامان نمیدونی چه حس قشنگی داشتم البته عشقم شما از قبل بهم گفته بودی مامان نی نی داری ...
16 تير 1394

فرشته مهربونم 4 سال و 4 ماهگیت مبارک

                  ماهگردت مبارگ عشقه مامان                ماهگردت مباااارک عسل مامااااان....52 ماهه که ما فرشته ای تو خونموووون داریم که به دنیا نمیدمش و برای                        داشتنش خدارو هزاران هزار بار شاکرم دختر داشتن نعمتیه که با هیچ چیزی برابری نمیکنه و ممنوووووووووووووووووووونم از خدا که من و لایق داشتن همچین نعمتی دونست و یک دختر ناااااااااااااااااز و...
18 خرداد 1394

کلاس تابستانی

عزیز دلم الان که دارم این مطلب و مینویسم شما کلاس نقاشی هستی اینم با کلی وعده وعید . فرستادمت نمیدونم چرا همش میگی باید یکی پیشم باشه . یه روز میری تا میای هم همش میگی دیگه کلاس نمیرم .البته کلاس کاراته یه کو چولو با شوق میریا ولی نقاشی که مامان چقدر دوست داره یاد بگیری نه  مدتی هستش که همش دلشوره دارم که خدایا یعنی من میتونم الینا رو بفرستم کم کم توی محیط آموزشی اونم از نوع قانون مند که تایم رفت و امدش مشخصه و اگه نره غیبت میخوره؟ خیلی سر در گم شدم واقعا . فقط امیدوارم خدا تو این مرحله از  زندگی هم هر دومون رو کمک کنه . فسقلی مامان خدا راشکر به نقاشی علاقه مند شدی جوری که همش میگی مامان کی باید برم صبر نداریا ج...
17 خرداد 1394

بدون شرح

تو باشی  من  قدم به قدم فدایت می شوم  تو باشی  از لحظه های دلتنگی جلو می زنم  به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم  به بن بست ها  به خیابان هایی همه با یک نام ...  دوست دارم تو باشی و من   نشانی ها را گم کنم  راه خانه را هم ندانم  تا همه بفهمند  برای من کم حواس  خانه آن جاست که تو باشی و من  قدم به قدم فدایت شوم ...! ...
10 خرداد 1394

ما اومدیم هوراااااااااااا

سلام عشق یدونه مامان . وای که دلم کلی تنگ شده بود .بالاخره روز پنجشنبه 17 اردیبهشت عروسی خاله جون بخوبی و خوشی برگزار شد .ولی شما طبق معمول خیلی ایراد گرفتی اصلا نذاشتی یه دونه عکس تکی ازت بگیرم همش گریه میکردی میگفتی سردمه .خدایش هوا هم سرد بودا ولی خوب بایستی تحمل میکردی گلم .     و اینم چند تا عکس از هفته ای که گذشت   مراسم استقبال از بابا رضا .ننه جون و عمو جواد ( سفر کربلا ) ...
19 ارديبهشت 1394

ماهگرد 4 سال و 3 ماهگی ماهک من

ماهگردت مبارک عشق مامان    الان که داشتم تعداد ماه ها رو حساب میکردم دیدم که بلهههه چقد زود گذشت.... چه خاطرات شیرینی .... چه لذت بخشش..... لحظه های نابی که به هیچ عنوان قابل تکرار نیستن..... عزیز دلم..... از لحظه لحظه در کنار تو بودن لذت میبرم.. .  دیروز یعنی جمعه : 18 / 2/ 94  مصادف میشه با 4 سال و 3 ماهگی دختر قشنگم. ...
19 ارديبهشت 1394